فنی مهندسی
باغ فردوس
باغ فردوس نمونه زیبایی از معماری منحصر به فرد باغ ایرانی است که در هیاهوی خیابان ولیعصر سالهاست که با شکوه و آرام سر برافراشته است. روزگاری باغ فردوس سراسر درخت و فواره کوچک و بزرگ سوار بر نهرها و حوض هایی بود که طراوت و شادابی بی مانند
باغ ایرانی را به ساکنانش هدیه می کرد و حال از آن همه شادابی، تنها عمارت جنوبی و تعداد کمی از درخت های کهن آن باغی است. به
بهانه 125 سالگی این باغ و خبر خوش مرمت آن در سبک باغ ایرانی، این بار چشمان مشتاق شما را به دیدار از ظرافت های هنر معماری
دوران قاجاریه می بریم. ظرافت هایی که در گچبری های ستون ها به مانند گل های پیچکی که به تنه درختان کهن سال می پیچند به اوج
می رسد و شکوه داستان زندگی پر فراز و نشیب عمارت قدیمی را به آرامی بازگو می کند.
باغ فردوس با دو عمارت در شمال و جنوب به دستور محمد شاه قاجار (1264- 1250) ساخته شد. بنیان گذار اصلی اصلی این باغ و عمارت ییلاقی، حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم محمد شاه بود. مساحت باغ 20 هزار متر مربع و طولش در حدود 280 متر و مساحت
عمارت 1000 متر مربع ، شامل سه طبقه و نیم، به عرض 26 متر و به طول تقریبا 34 متر است. شیب زمین آن از شمال غربی به جن.ب
شرقی است و تندی این شیب به حدی است که کف طبقه اول بنا با قسمت جنوبی باغ و سقف آن با قسمت شمالی باغ هم سطح
است. عمارت باغ فردوس در قسمت شمالی باغ در دو طبقه به سبک قاجاریه و معروف به گوش فیل بنا گذاشته شد در ابتدای ساخت
زمین های قسمت جنوبی و سراشیبی باغ با سنگ چین، به صورت هفت قطعه مسطح درآمد و روی هریک از قطعات، استخری با فواره های
متعدد احداث شد. استخرها به گونه ای ساخته شده بودند که از فواصل دورتر، بزرگ تربه نظر می آمدند. اما در حال حاضر از تمام باغ تنها
عمارت جنوبی آن باقی است. در این عمارت، که از ابتدا به صورت کاخ و محل اقامت اعیان، تزیین شده است، آثار هنرمندان ایرانی در دو
بخش اصلی گچ بری و هنرهای زینتی به کار رفته در پنجره ها شایان توجه است.
سطح پنجره های عمارت از نقش های گوناگون، گره سازی ها و شیشه های رنگین و ساده آراسته شده که در کنار هم ترکیب های بدیعی را پدید آورده اند.
چیدمان چوب و شیشه، یادگاری از روزگاران قدیم و الهام گرفته از طرح های اصیل اسلیمی است که در ساخت درها و پنجره های این عمارت به کار رفته است. تکه های چوب این پنجره ها نه به وسیله چسب و میخ، بلکه با بهره مندی از شیوه نر و مادگی در هم چفت شده
اند.
در دوران قاجاریه، در هنر گچبری خلاقیت ها و نو آوری های بسیار چشمگیری به خصوص در تزئینات منازل مسکونی سنتی بیرونی و اندرونی ایران پدیدار گشت که به واقع به هریک از آثار بجا مانده مانند تابلوهای بسیار نفیس و پر ارزش، هنر، فلسفه، خرد و فرهنگ هنرمندان ایران
را به نمایش می گذارد.
هنر گچ بری در دوره قاجار رونق فوق العاده ای به خود گرفت، نقوش بسیار پرهنر اصیل ایرانی، بخصوص نقش های اسلیمی و ختایی و گل و گیاه که نشات گرفته از سرپنجه با ذوق هنرمندان ایران زمین است در ستون و سر ستون های عمارت به زیبایی مشهود است.
تقارن کامل در شکل، فرم و رنگ که از طرح های اسلیمی نشات گرفته و با تکه های کوچک چوب پیاده شده، ویژگی مشترک پنجره های مشبک در سرتاسر ایران زمین است که در پنجره های اندرونی عمارت با شیشه های الوان به رنگ های زرد، سبز، قرمز و آبی به اوج
رسیده است.
پس از انقلاب اسلامی عمارت باغ فردوس در اختیار صدا و سیما و بعد از آن زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت. در همین دوران بود که باغ فردوس به مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی تبدیل شد و سپس با هماهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد
سینمایی فارابی، سازمان میراث فرهنگی کشور و شهرداری تهران، «موزه سینما» در آن برپا شد. موزه سینما در 28 شهریور 1381 با
حضور رییس جمهور وقت، رسماً افتتاح شد. علاوه بر زیبایی های هنر معماری، موزه پرفسور حسابی، باغ موزه هنر، موقوفات دکتر افشار،
کتابخانه تخصصی معماری باغ فردوس و البته موزه سینما از دیگر جاذبه های فرهنگی- تاریخی باغ فردوس است که می تواند اشتیاق دیدار
از آن را دردل ها بیندازد.
نقاله خوانی شیوه ای کهن و شهر فرنگ وسیله ای قدیمی برای روایت داستان است که نمونه های زیبایی از آن در موزه سینما به چشم می خورد.
|
|||
|
خاصیت عمده این آرماتورها که سبب کار برد آنها شده است مقاومت در برابر خوردگی آنهاست که می تواند در محیط های بسیار خورنده دوام دراز مدتی داشته باشند. علاوه بر این مقاومت بالا، مقاومت به خستگی بالا، ظرفیت بالای تغییر شکل ارتجاعی، مقاومت الکتریکی زیاد و هدایت مغناطیسی پایین و کم این مواد از مزایای آنها شمرده می شود. البته این مواد معایبی چون کرنش گسیختگی کم و شکننده بودن و خزش زیاد و تفاوت قابل ملاحظه ضریب انبساط حرارتی آنها در مقایسه با بتن را به همراه دارند.
اخیراً از الیاف مختلف شبکه هایی بافته شده و به صورت یک شبکه آرماتور در سطح بتن برای کنترل ترک و کم کردن عرض آن و همچنین در دیوارهای نمای بتنی ازآن استفاده می کنند. تحقیقات روی کاربرد صفحات الیافی به جای صفحات فولادی برای تقویت قطعات خمشی و تیرها و دال ها به ویژه در پل ها ادامه دارد. این صفحات با رزین های اپوکسی به نواحی کششی از خارج اتصال داده می شود. کاربرد صفحات با الیاف کربنی برای این تقویت بیشتر رایج گشته و در چندین پل در ژاپن و در بعضی کشورهای اروپایی از آن استفاده شده است.
درمورد دهانه های کوچک (کمتراز 10متر) استفاده از پلهای صفحه ای (دال توپریا توخالی ) بسیار معمول است برای دهانه های بزرگتر نیز عموماً از پل باتیرهای حمال استفاده می شود در این حالت فرم مقطع به شکلTو I یا T دوبل است.
در حالت پیش ساختگی گاهی جان و قسمتی از بال به صورت پیش ساخته آماده و نصب شده و سپس قسمت باقیمانده دال در محل بتن ریزی می شود.
در مورد پل های چند دهانه می توان تیرها را با قراردادن درزهائی در امتداد تکیه گاه ها از هم جدانمود که در نتیجه به صورت ایزواستاتیک (روی تکیه گاه ساده) عمل می کنند در حالت پلهای یکسره معمولا ارتفاع مقطع دارای تغییرات سهمی یا خطی بوده و یا در صورت ثابت بودن مقطع می توان آنها را درروی پایه ها با قراردادن ماهیچه تقویت نمود.
معمولا این نوع پلها برای دهانه های تا 30متر ساخته شده و برای دهانه های بزرگتر استفاده از پلهای بتن پیش تنیده باصرفه تر می باشد.تیرهای پل با واسطه صفحات تکیه گاهی روی پایه ها قرارمی گیرند.
عهد دودمان سوم مصر معمار نابغه ای به نام ایم حوتپ Imhotep برای فرعون مصر، زوسر «جوزر» (حدود 2649 - 2663 ق م) مجتمع عظیمی در سقاره، و گورستان گروهی نزدیک تختگاه مصر؛ ممفیس می سازد.
? اهرام مصر :
عهد دودمان سوم مصر معمار نابغه ای به نام ایم حوتپ Imhotep برای فرعون مصر، زوسر «جوزر» (حدود 2649 - 2663 ق م) مجتمع عظیمی در سقاره، و گورستان گروهی نزدیک تختگاه مصر؛ ممفیس می سازد. افزون بر این، هرمی پله پله از سنگ بنا ساخت م مرقد و تأسیسات جانبی دیگری در اطراف هرم بدان افزود. هرم عظیم زوسر که به منظور حفاظت از جسد فرعون مصر بنا گردید؛ کهن ترین اثر معماری باقی مانده از مصر باستان است. این معماری خود الگویی گشت تا آیندگان به تقلید و تبعیت از آن، دست به کار ساختمانی عظیمی بزنند که یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته شود.
معماری پادشاهی کهن، اهداف و انگیزه های آن دست مایه ای گردید تا مورخان و باستان شناسان بر این دوره پانصدساله و شرایط و اوضاع اجتماعی آن را بر مبنای بناهایی که به هر صورت از سنگ آهک و گرانیت در مقیاس بزرگ برای ساختن ساختمان ها در مقبره ها به کار می رفت، شناسایی کنند.
جالب اینکه در این دوره ، معابدی شبیه آنچه در دودمان یکم و دوم
پادشاهی متداول بود، به ندرت ساخته می شد .
به طوریکه اشاره شد، در پایان دودمان سوم پادشاهی، ساختن اهرام آغاز و به تدریج گسترش پیدا کرد. اما کمال حشمت این معماری تنها مدیون دودمان چهارم پادشاهی است که در آن عهد احداث چنین آرامگاه های پادشاهی با عظمت و پرشکوه، رونقی فراوان یافت.
ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این دوره را تشکیل می دهد؛ این معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن و فرهنگ فراعنه به یک شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل هدایتی برای صنعتگران مصری برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد. اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی، معماری، طراحی و تزیینات است که تنها در سایه یک سازمانبندی منظم، استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و ثروتی کلان امکان پذیر بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون بر یک سده دوام آورد (2498-2613پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر مصر فرمانروایی کردند.
هرم غول پیکر مصر از قدیمی ترین عجایب هفتگانه است البته این تنها بنایی است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز باقی مانده است.
زمانی که این هرم ساخته شد بلندترین ساختمان جهان در آن زمان محسوب می شدواین رتبه را تا 4000 سال حفظ کرد.
پادشاهان مصر باستان را فراعنه می نامیدند.یکی از این پادشاهان خفو بود. در حدود 2580سال قبل از میلاد مسیح این هرم بزرگ را برای محل دفن یاهمان آرامگاه فرعون ساخته اند.
خفو همان فرمانروایی است که یونانی ها اوراخئوپس می نامیدند.
وپس از مدتی پسر ونوه ی خفو نیز برای خود هرم هایی را ساختند البته در اطراف ودر مجاورت این سه هرم چند هرم کوچک نیز بنا شده اند که این هرم ها مطعلق به درباریان وملکه ها بوده است.
مصریان باستان اعتقاد داشته اند که انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود وبه همین خاطر در اطراف جسد مومیایی شده ی مردگان خود موادغذایی ووسایل دفایی و… رابه همراه آن ها دفن می کردن واهرام مصر نیز برای حفاظت ازجسد خفو و فراعنه ی دیگر ساخته شده است.
اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که درکنار آنها هرم های کوچکی نیز وجود دارند.وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک می بینیم هرم وسطی از همه بزرگتر به نظر می رسد ولی این اشتباه است زیرا که هرم وسط چون روی زمین مرتفع تری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد.ولی در اصل هرم خفو که سمت چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است .
هرم ها درگورستانی قدیمی در جیزه واقع شده اند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که 000/100 کارگر به مدت بیست وسه سال کارکردند ودر این هرم بیش از دوملیون نیم سنگ به کار رفته که وزن آن ها از5/ 2تن تا چهل تن وزن دارد را بنا کرده اند. یکی از طریقه هایی که احتمال دارد مصریان باستان سنگ های غول پیکر را حمل می کردند شیوه ی غلطاندن و بلند کردن است
یکی از دانشمندان اتریشی به نام آقای پروفسر دکتر اسکارریدل برای این معما راه حلی پیشنهاد کرده است او می گوید که مصریان برای حمل این سنگ ها دور هم جمع می شدند و با نیروی خود و به وسی له ی اهرم هایی این سنگ ها را می غلتاندندودر این باره نظر های بسیاری وجود دارد بعضی از باستان شناسان عقیده دارند که این سنگ ها را با استفاده از سطوح شیبدار ماسه ای به بالای هرم ها می بردند.
وعده ای از باستان شناسان عقیده دارند که مصریان از داروهای نیروزای قوی استفاده می کردند وبه وسیله ی آنها این سنگ ها را به بالا می بردند.
اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی در محل مناسبی قرار دارد.
-هرم به گونه ای ساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است.
-خط مداری که از روی جیزه می گذرد دقیقا خشکی ها وآب های روی کره ی زمین را دقیقا نصف می کندوهرم در چنین نقطه ای از نصف النهار ساخته شده است.
-فاصله ی میان مرکز زمین تا هرم کاملا برابر است.
-اندازه ی سطحی چهارجانبی حرم دقیقا برابراست با ارتفاع هرم.
-نوک هرم بزرگ دقیقا شمال واطرافش نیز طول استوا را تمثیل می نمایند.
تمامی این محاسبات بیان گر آن است که اهرام مصر با اندازگیری های دقیق ریاضی ونجومی همراه است که نشان می دهد درآن زمان مصریان از نظر معماری بسیار پیشرفته بوده اند .
سنگ هایی که دراین هرم به کار رفته است از خود کشور مصر گرفته نشده اند وطبق نظر بعضی از کارشناسان وباستان شناسان سنگ ها به مدت ده سال توسط کارگران حمل می شده است وبعد از ده سال تازه به محل بنای اهرام مصر آورده شدند هنوز هیچ کس نمی داند که این سنگ ها مطعلق به چه کشوری است و یا مهندس یا معمار اهرام مصر چه کسی بوده است واز چه شیوه ای استفاده شده است.
نکته ای که باید دراینجا به آن اشاره کرد این است که کارگران اهرام مصربر اثاث یاداشت های هردوت گویا درعرض بیست سال متمادی حدود صد هزار کارگر در ساخت اهرام مشغول بودند. جالب اینکه هر
کارگر روزانه به اندازه ی یکصد گرم پیاز مصرف می کرده اند با این حساب مشخص می گردد که هر روز برای تامین غذای یکصدهزار کارگر معادل ده هزار کیلو پیاز نیاز بوده است. این رقم در ده روز به یکصد هزار کیلو می رسد.
(یکصدتن )ومسلما در ماه نیز به سیصد تن می رسد . بااین محاسبه مشخص است که درعرض شش ماه کار متوالی حدود هزاروهشتصدتن پیاز مصرف شده است.
باتوجه به آن که درآن زمان پیاز ها را با چه زحمات وسختی ای از اقصی نقاط جهان وارد مصر می کردند البته ما باید نیاز خود مردم مصر رانیز به این میزان بیفزاییم. اساس ارزیابی متر مکعب به اندازه ی فاصله ی میان خورشید وآلفا قنطوریس بوده واگر میزان گازهای حاصل از مصرف پیاز را که مردمان آن زمان دفع می کردند حساب کنیم به اندازه ی میزان پارگی به اندازه ی از بین رفتن لایه ی ازن اطراف کره ی زمین است.
? مجسمه ی ابولهل :
یکی از آثار بسیار زیبایی که در روبه روی هرم بزرگ قرار دارد مجسمه ی ابولهل است این مجسمه از لحاظ معماری بسیار زیبا می باشد و طبق مدارک به دست آمده این مجسمه وظیفه ی محافظت از اهرام مصر وقبر خفو را دارد.
? فرعون به خاک سپرده می شود :
مصریان قدیم می پنداشتند که وقتی کسی می میرد باید از بدن او نگهداری کرد تا روحش بتواند به زندگی پس از مرگ ادامه دهد. ازهمین رو اندام های داخلی بدن مردگان مانند قلب وکلیه و کبدو… را از بدن خارج می کردند وآن را با روشی مخصوص به نمک آغشته می کردند. سپس بدن را با پارچه های کتانی نوار پیچ می کردند بدین ترتیب بدن مرده مومیایی می شد. عاقبت شده به همراه لباس و غذا و وسایل دفایی مورد نیاز او به خاک سپرده می شود.یال هرم خفو 230متراست ومساحت قاعده ی آن بزرگتر از مساحت نه زمین فوتبال است.
بعد از کشف جسد خفو در زیر هرم او یک کشتی پیدا شد که برای رد شدن خفو از رود نیل قرارداده شده بود.بعد از خفو نیز فراعنه ای روی کار آمدند مانند: منقرع (نوه ی خفو).خفرع (پسرخفو)کفرع (پسرخفو).
خبر: متنی که می خوانید گزیده ای از آخرین رساله اینشتین (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) به ترجمه دکتر عیسی مهدوی است که در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی منتشر شده است.
پیشگفتار کتاب : در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را با یک عتیقه دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماما به خط خود انیشتین است سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:
BENZ : $ 1/000/000 (به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.)
FORD : $ 1/000/000 (به افتخار این که انیشتین در آمریکا می زیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی های اینشتین به شمار می رود. نیز شاید سرنخ هایی از معمای حیرت انگیز ترور زنجیره ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ )
CONCORDE : $500/000 (به افتخار جناب لاوازیه - مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه - و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.)
$ 500/000 : TITANIC (به یاد بود کشته شدگان حادثه کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) - کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله - بخش هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می شود.)
شخصیت های اصلی این رساله :
آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می کرد (فوت 1962م)
جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش - سال نگارش این رساله)
حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 - 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 - 1962 - 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر به نام های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟
و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی دهد؟
نامه انیشتین به آیت الله بروجردی
سرآغاز متن کتاب و اولین عبارت کتابچه اینشتین/ خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است :
Herzliche Gru"&e von Einstein (هرتسلیش گروسس فن اینشتاین یعنی با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین )
محضر شریف پیشوای جهان اسلام ...جناب سید حسین بروجردی...
پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.
به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را - که کشف نیروی نهفته در اتم بود - همچون صاعقه ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.
گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می نویسم همانگونه که آقای بروجردی - مقیم شهر قم / در ایران - می دانند : من در آوگوست 1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت آمریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز باید ابرقدرتی چون آمریکا - که به نظر من عاقل ترین و خونسردترین ابرقدرت های دنیای فعلی است - سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی - در شکافتن هسته اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار - آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می دهد.
اما وقتی آمریکا آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازی های آلمان - استفاده شود.
سپس من نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدایی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"
آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر افتاد و توصیه های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !!
بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می کنم که هر گاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می شود و پیرتر می شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال های 1914 - 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 - 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!!
گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا سرسخت ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس های کوچک تر نیز همواره ناکام بوده ام .
هنگامی که ورزش های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیله اروپا و آمریکا آمد من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج می دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (آقای بروجردی) برای من در جواب نامه 25 مرقوم فرموده اید " در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است "
آری ! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) - رئیس جمهور وقت اسرائیل- هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند بپذیرم؟ در جواب نامه 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی این پیشنهاد را رد کردم.
آشنایی با گریدر
گریدر برای تنظیم شیب و شکل دادن به شیبها و تسطیح دامنه خاکریزیها وخاک برداری ها کندن جوی مخلوط کردن و پخش مخلوط مواد قیری و خاک به کار میرود.در مواقع بارش برف بعنوان برف روب بکار میرود و در پاکسازی زمین وبرداشتن لایه های سست کاربرد دارد اگر در عملیات انجام شده توسط این ماشین دقت شود هزینه پروژه ها به مقدار قابل توجه ای کاهش می یابد.عمل خاک برداری از قسمتهای با ارتفاع بالاتر و خاکریزی در محل های با ارتفاع کمتر توسط گریدر را اصطلاحا "بالانس" (تعادل)می گوییم و شکلبندی و تنظیم نهایی هر لایه از راه را عملیات اصلاح مینامیم.
حداکثر تولرانس یا رواداری ها که توسط گریدر تنظیم میگردد به شرح زیر است:
- زیر رتبه ( subgrade): بین 4 تا 8 میلیمتر در متر
- زیر اساس (sub base):بین 2 تا 4 میلیمتر در متر
- اساس(base): یک میلیمتر در متر
- در رویه رواداری : صفر میلیمتر در متر
توجه داشته باشید که این مقادیر در مورد فرودگاهها و شاهراهها کمتر میشود.
تیغه های گریدر عبارتند از:
- تیغه با لبه های مستقیم
- لبه های منحنی
- لبه های دندانه دار
در صورتی که به چرخهای گریدر دقت کرده باشید دیده اید که چرخها در هنگام حرکت به جهت جانبی متمایل میشوندعلت این است که :
- نیروی حاصل از فشار خاک به تیغه مایل گریدر را خنثی میکند.
- به گردش گریدر کمک میکند.
خداوندا ! قرن هاست خدایی می کنی ، هزاره ها ست که از آن بالای شگفت انگیز بر ما انسان های پیچاپیچ نظر می رانی و می خندانی و می گریانی و صبر می کنی!
ما را خلق کرده ای تا بیندیشیم و تلاش نماییم و رنج بکشیم و گهگاهی هم آسوده باشیم و شاید زمانی هم خالصانه عشق بورزیم ؛ به تو ، به هم نوع خود ،به طبیعت و به هر چیزی که دلمان بخواهد.
پروردگارا! گاهی دل خوشیم و تو این گونه می خواهی و گاهی سرشار از اندوه و خودخواهی و خود می خواهیم.سعی می کنیم خوب باشیم ،ولی همان لحظه ای که تمرین خوبی می کنیم بد بد می شویم ، دلیلش را نمی دانم ،اما خوب می دانم که می خواهیم و لی نمی توانیم و تو باید این تلاش را در نظر بگیری.
معبودا ! بیش از آن که به خود و به رفتار و کنش خود تلنگر بزنیم و وارسی شویم ،در پوستین دیگران می افتیم و تا می توانیم سرکوب می کنیم و وقتی هم خسته شدیم با کوله باری از سنگینی و نفرت و اندوه در گوشه ای کز کرده و همچون سنگی سرد خاموش می شویم.
خدایا خوب می دانیم که خوبی چیست و بدی چیست؟ اما باز هم بدی می کنیم و اگر هم خوبی کنیم ،کم خوبی می کنیم و بیشتر عادت کرده ایم بد باشیم و تو بهتر مار را می شناسی که چه جانورانی هستیم.
مونسا! خیلی خوب قلب و فکر ما را افریده ای چون هیچ کسی نمی تواند نیت و انگیزه ی کس دیگر را به راحتی لمس کند و اگر چنین نمی کردی هر روز آبرویمان می رفت و هر روز جنگ و دعوا داشتیم. همان لحظه ای که بر روی کسی لبخند می زنیم ، خنجری نامرئی در قلبش فرو می بریم و اگر کشتن انسان ها بد نبود به راحتی پدرش را در می آوردیم.
آفریدگارا ! اگر تنهایمان بگذاری بدتر از این می شویم و اگر دستان ناتوانمان را بگیری،خلیل و روح الله و کلیم الله و محمد می شویم.پس تنهایمان مگذار چونان همیشه، چونان مهر، چونان خداوند.
خدای من!
خواندمت پاسخم گفتی،از تو خواستم عطایم کردی،
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی،به تو تکیه کردم نجاتم دادی،
به تو پناه آوردم حمایتم کردی،
خدایا!از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مکن،از آستان مهرت نومیدمان مساز،
آرزوها و انتظاراتمان را به حرمان مکشان، از درگاه خویشت مار را مران،
ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت راوسعت بخش، و جسم و دینم را سلامت بدار،
و خوف و وحشتم را به آرامش و انست مبدل کن،و از آتش جهنم رهایم ساز،
خدای من! تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام،
تو اینقدر دلسوز منی!
خدایا ! تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بودی که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
ک.ر باد ان چشمی که تو را ناظر خود نبیند،
بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود،
خدای من! چگونه نومید باشم در حالی که تو امید منی؟
چگونه سستی بگیرم در حالی که تو تکیه گاه منی؟
اگر انچه از تو خواسته ام عنایت فرمائی، محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.
و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز ان منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
خدای من!
خواندمت پاسخم گفتی،از تو خواستم عطایم کردی،
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی،به تو تکیه کردم نجاتم دادی،
به تو پناه آوردم حمایتم کردی،
خدایا!از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مکن،از آستان مهرت نومیدمان مساز،
آرزوها و انتظاراتمان را به حرمان مکشان، از درگاه خویشت مار را مران،
ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت راوسعت بخش، و جسم و دینم را سلامت بدار،
و خوف و وحشتم را به آرامش و انست مبدل کن،و از آتش جهنم رهایم ساز،
خدای من! تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله ای که من از تو گرفته ام،
تو اینقدر دلسوز منی!
خدایا ! تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بودی که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
ک.ر باد ان چشمی که تو را ناظر خود نبیند،
بسته باد پنجره ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود،
خدای من! چگونه نومید باشم در حالی که تو امید منی؟
چگونه سستی بگیرم در حالی که تو تکیه گاه منی؟
اگر انچه از تو خواسته ام عنایت فرمائی، محرومیت از غیر از آن زیان ندارد.
و اگر عطا نکنی هر چه عطا جز ان منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
Design By : Pichak |