فنی مهندسی
اسکریپرها
معرفی ماشین آلات ساختمانی وراهسازی قسمت اول " شناخت اسکریپرها "
همواره دو مورد صرفه جویی اقتصادی و انجام طرح طبق برنامه زمان بندی شده از نکات مهم پروژه های مختلف است و انتخاب نوع ماشین آلات و تعداد آن برای کارهای مختلف تاثیر مستقیمی در زمان اجرا و هزینه پروژه دارد برای انتخاب ماشین آلات مورد نیاز هرپروژه لازم است که شناختی از ماشین آلات داشته باشیم در قسمت های بعدی سایرماشین آلات معرفی خواهند شد.
اسکریپر( زداینده )
اسکریپر ماشینی است که از آن برای عملیات تسطیح و محل هایی که بکارگیری بولدوزر اقتصادی نیست استفاده میشود زیرا در مناطقی که فاصله حمل متوسط است
نه از بولدوزر میتوان استفاده کرد ونه از ماشین های با سرعت زیاد چرا که اقتصادی نیست.در واقع اسکریپر نوعی ماشین حفار است
از اسکریپر میتوان برای کندن بارگیری حمل و تخلیه مواد استفاده کرد . وسیله مناسبی برای عملیات خاکی حجیم است و برای انجام کارهای تکمیلی مانند تسطیح هم استفاده میشود.
اسکریپرها دارای 3 قسمت عمده هستند :1-مخزن (جام) 2- صفحه نگهدارنده خاک در جام
3-بخش تخلیه کننده خاک. این ماشین ها دارای دو دسته موتور دار و بدون موتور هستند بعضی اسکریپر ها توسط تراکتور های چرخ لاستیکی یا زنجیری
کشیده میشود وبعضی از آنها بخشی از یک تراکتور-اسکریپر هستند.در مواردی که فاصله حمل زیاد است از اسکریپرهای لاستیک دار یا دو موتوری استفاده میشود.
اگر بخواهند از بولدوزر برای هل دادن اسکریپر ها استفاده کنند بر روی بولدوزر
تیغه کوشن که ویژه هل دادن اسکریپرها طراحی شده نصب میشود.
لازم به ذکر است که اسکریپر ها قادر به انجام کار 5 نوع از ماشین آلات راهسازی هستند:
1- کندن مواد خاکی (بولدوزر) 2- خاک کنده شده را بارگیری میکند ( لودر ها) 3- حمل مواد حفاری شده (کامیون ها یا واگن ها) 4-قادر به
تسطیح سطح راه هنگام تخلیه و پخش مواد بارگیری شده است (گریدر ها) 5-میتواند جاده را کوبیده وغلتک بزند.(غلتکها)
**"نباید انتظارداشت که هریک از کارهای ذکر شده دقیقا همانند ماشین آلات خاص همان کار انجام گیرد"
![]() خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند. امیدوارم سگی را نوازش کنی به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان. امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد. بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینکه سالی یک بارپولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است. فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است! و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید. اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم. |
دوستان سلام
با آرزوی قبولی طاعات همه
عید فطر مبارک
|
|
تئوری نسبیت، و یا به طور ساده تر، نسبیت، عموما" به دو تئوری آلبرت اینشتین، یعنی نسبیت عام و نسبیت خاص اطلاق میشود. اگرچه کلمه «نسبیت» گاهی برای اشاره به فرضیه تغییر ناپذیری گالیله نیز به کار میرود.
اصطلاح «تئوری نسبیت» اولین بار توسط ماکس پلانک در سال 1908 به کار برده شد.
توضیح
اصل نسبیت (با کمی سادهسازی و چشمپوشی از برخی جزئیات) میگوید که اگر شما در آزمایشگاه سربستهای قرار داشته باشید و آن آزمایشگاه با سرعت ثابتی نسبت به زمین حرکت کند، شما با هیچ روشی نمیتوانید تعیین کنید که سرعتتان نسبت به زمین چقدر است. (در این بیان از اصل نسبیت فرض شده است که زمین یک چارچوب لخت است (این موضوع درباره? زمین فقط به تقریب صادق است) و نیز فرض شده است که شما نسبت به زمین به نرمی حرکت میکنید و آزمایشگاه هیچ لرزش و تکانی ندارد.) به زبان دیگر، هیچ تمایزی میان یک چارچوب لخت و چارچوب لخت دیگری که با سرعت ثابتی نسبت به آن جرکت میکند، وجود ندارد، یعنی هیچ چارچوب لخت متمایزی وجود ندارد.
نسبیت خاص و مسئله هم زمانی رویدادها
صد سال قبل از این زمانی که هنوز فیزیک به درستی با نیوتن و قوانینش شناخته میشد و هیچ کس به فکر کاستی های مکانیک نیوتنی نیفتاده بود ، آلبرت انیشتین در مقالهای تحت عنوان « درباره الکترو دینامیک اجسام متحرک» چنین نوشت: « هیچ یک از ویژگیهای واقعیتهای مشاهده شده با مفهوم سکون مطلق ارتباط ندارند، ...برای تمام دستگاههائی که معادلات مکانیک در آنها بر قراراند ، معادلات الکترودینامیکی و اپتیکی نیز در آنها برقرار خواهد بود...بر این اساس اینشتین دو فرض اساسی بسیار مهم اما ساده کرد که به جرات میتوان گفت: این دو فرض ضمن اینکه برای بیان یک نظریه ساده و سازگار الکترو دینامیک اجسام متحرک ، بر پایه نظریه ماکسول برای اجسام ساکن ، کاملاً کافی اند ،دنیای فیزیک را نیز دگرگون کردند .
فرض های انیشتین که بعدها اصل نسبیت انیشتین نامیده شد ، نسبت به فرض های نیوتن(اصل نسبیت نیوتنی) این رجحان را دارند که فراتر از قوانین مکانیک ، تمام قوانین فیزیک را نیز در بر میگیرند.
انیشتین فرض های خود را این گونه بیان کرد:
1 - قوانین فیزیک در تمام دستگاههای لخت یکسان هستند و هیچ دستگاه لخت مرجحی وجود ندارد ( اصل نسبیت ).
2 - در فضای تهی مقدار سرعت نور در تمام دستگاههای لخت یکسان و برابر با C است ( اصل ثابت بودن سرعت نور).
در حقیقت اصل نسبیت انیشتین اعتقاد به این موضوع دارد که ما فقط از حرکت نسبی دو دستگاه میتوانیم صحبت کنیم و به هیچ عنوان نمیتوانیم به وسیله اندازه گیریهای فیزیکی بگوئیم یک دستگاه لخت به خودی خود ساکن است یا متحرّک.
تئوری نسبیت خاص انیشتین پیشگوئیهای مختلفی میکند که حقیقتاً برخی از آنها در جهت مقابل مشاهدههای ما و به عبارت دیگر تصورات اولیه? ما از آنچه به وقوع می پیوندد میباشد توجه به این نکته بسیار مهم است که این پیشگوئیها با چارچوبهای مرجع مختلف ثابت و متحرک با سرعت نسبی V در ارتباطند و نیز در نسبیت تنها زمانی نتایج را قابل قبول می دانیم که سرعت V یک کسر متعارف از C سرعت نور باشد. ( به عبارت دیگر V/C برای ما تعریف شده باشد ).
دو پیشگوئی اساسی و مهم که انیشتین با نسبیت خاص میکند یکی انقباض طول و دیگری تاخیر زمان است.
همان طور که از گذشته می دانیم انقباض طول به نتیجه? اندازه گیری یک جسم در دو چارچوب مختلف اشاره دارد ، اگر در چارچوب مرجع ثابت طول اندازه گیری شده باشد ، در چارچوب دیگری که نسبت به چارچوب مرجع اولیه حرکت دارد طول منقبض شده به نظر میرسد ، و یا به عبارتی دیگر حرکت جسم در طول حرکت نسبی اش منقبض شده به نظر میرسد .
تاخیر زمانی نیز به این واقعیت مهم اشاره دارد که زمان بین رویدادهائی که در موقعیت های یکسان از چارچوب اندازه گیری ثابت هستند کوتاهتر از زمانی است که به وسیله یک ناظر در چارچوب متحرک با سرعت Vاندازه گیری میشود ، به عبارتی دیگر این طور گفته میشود که به نظر میرسد ساعتها کندتر کار میکنند .
در اصل یکی از مهمترین این نتیجهها نسبی بودن همزمانی است که میتوان گفت این مطلب تعبیر دیگری از تاخیر زمانی است و به این صورت توضیح داده میشود که اگرچه ممکن است از دید یک ناظر در یک چارچوب مرجع دو رویداد در دو مکان متفاوت کاملاً همزمان باشند اما از دید ناظر دیگر که در چارچوب مرجع دیگری قرار گرفته است این اندازه گیری به صورت همزمان نیست و این طور بیان می کنیم که همزمانی نیز یک مفهوم نسبی است .
از آنجا که انقباض طول و تاخیر زمانی از مهمترین مسائل در فیزیک نسبیت هستند به تفسیر و حل یکی از مهمترین مسائل در این مورد می پردازیم :
مساله از این قرار است : قهرمان پرش با نیزهای را تصور می کنیم ،( به خاطر داشته باشیم که یکی از مهمترین مسائل در پرش با نیزه ، طول خود نیزه میباشد ) قهرمان را A می نامیم ، او طول نیزه خود را lo اندازه میگیرد که ما این طول را طول اولیه یا طول صحیح نیزه می نامیم و توجه می کنیم که A با سرعت نسبی V در حال حرکت است . حال اگر ما یک فرد تماشاچی را در جایگاه در نظر بگیریم و او را B بنامیم و از او بخواهیم در دستگاهی که وی قرار دارد طول میله را اندازه بگیرد ، Bبا توجه به اینکه می بیند قهرمان با سرعت بسیار زیاد می دود به گونهای که برای وی سرعت نسبی در نظر میگیرد ، این طول را l اندازه خواهد گرفت که پس از مقایسه مشاهده خواهیم کرد که l از دید B کوچکتر از loاز دید Aاست.
l < lo
در حقیقت اگر فرض کنیم که میله دوم قهرمان( که همانند میله اول است) در کنار تماشاچی افتاده است تماشاچی طول این میله را بزرگتر از طول میلهای که در دست A است اندازه گیری میکند ، بنابراین B تصمیم میگیرد این مطلب را به کمیته فنی مسابقات اعلام کند و آنها هم این مطلب را به A ارجاع میدهند و مباحثه سختی بین A وB در میگیرد ، A از B می خواهد که این مساله را به وی اثبات کند .
برای اثبات این مدعی تماشاچی در صدد ساختن اتاقکی به طول l که کوتاهتر از lo بوده و وی اندازه گرفته بود بر میآید . او برای این اتاقک از پشت و جلو درب می سازد و از A میخواهد که با میله کوتاه شدهای که در دست دارد با سرعت به داخل این ساختمان داخل شود B هر دو درب را میبندد در حالیکه میله A کاملاً در داخل اتاقک قرار گرفته است ( البتّه تاکید کنیم که این مساله به خاطر سرعت قهرمان A که از یک طرف داخل و از طرف دیگر خارج میشود فقط برای یک لحظه است) اما در هر حال تماشاچی ادعای خود مبنی بر اینکه طول میله کوتاه شده است را ثابت کرده است.
به نظر شما آیا B درست میگوید؟
A این نظریه را باز هم قبول نمیکند و به B میگوید موقعی که میله من از درب جلو وارد انبار شده شما درب پشتی را بسته اید ، پس همواره میله من بلندتر خواهد بود.
از آنجائی که یکی از معروفترین آزمایشها در این گونه مسائل استفاده از لامپ های فلش زن است،
B در فکر ترتیب آزمایشی دیگر به این ترتیب بر میآید:
B میگوید که برای بر طرف شدن این فکر این بار از چراغ های فلش زن استفاده کنیم . طرز کار این چراغ ها به این صورت است که با بسته شدن درب ها این چراغ ها که بر روی درب های جلو و عقب نصب شده است ، روشن میشود . با این توضیحات B از A می خواهد که بار دیگر با سرعت وارد اتاقک شود تا هر دو نتیجه مشاهدات خود را گزارش کنند .
B این طور گزارش میکند :
هر دو چراغ فلش زن رو به درب های جلوئی و پشتی همزمان با هم روشن میشوند و نتیجه این که طول میله کوتاه شده است .
و اما آنچه A گزارش میکند به ترتیب زیر است :
هنگامی که میله من از درب جلو وارد انبار شده چراغی که روی درب پشتی نصب شده بود زودتر روشن شد .
به نظر شما این اختلاف نظرها از کجا ناشی میشود ؟ به عبارت دیگر آیا یکی از این دو نفر اشتباه میکنند ؟ و کدام یک ؟
بیائید این موضوع را بیشتر تفسیر کنیم :
گفته تماشا چی (B) صحت دارد زیرا او این دو رویداد را کاملاً همزمان مشاهده میکند ، در عین حال گفته قهرمان A هم صحیح است ، به این علت که در چارچوب اندازه گیری وی که در حال حرکت با سرعت نسبی V است همزمانی مفهومی نسبی پیدا میکند .
شاید بزرگترین اشتباهی که ما در مسائل نسبیت می کنیم عدم توجه به مسائلی از قبیل نسبی بودن سرعت ، نسبی بودن همزمانی و ... است . در حقیقت اگر بخواهیم از تعریف انقباض طول هم استفاده کنیم ، می بینیم ناظری که در حال حرکت با سرعت نسبی V نسبت به ناظر در دستگاه دیگراست ، امّا در دستگاه خود حرکتش نسبت به میله با سرعت نسبی همراه نیست با توجه به مساله تاخیر زمانی طول میله را بزرگتر از ناظر در دستگاه دیگر می بیند . یکی از بهترین نمایش های کلی برای مسائل نسبیت ، رسم نمودار مکان- زمان میباشد . که در زیر این نمودار را برای هر دو ناظر رسم می کنیم :
در این نمودار خطوط نقطه چین نمایش گر دید ناظرهاست هنگامی که از لامپهای فلش زن استفاده شد ، خطوط کم رنگ نمایش گر دید ناظرهاست هنگامی که قهرمان با سرعت داخل اطاقک ساخته شده شد و خطوط پررنگ نمایش گر دید ناظرها در لحظه اول میباشد .
سرعت جهانی نور
سرعت جهانی نور یکی از اصول موضوعه? نظریه? نسبیت خاص است که اینشتین در سال ???? میلادی آن را مطرح کرد. مطابق این اصل:
سرعت نور در خلاء (c) برای تمام ناظران لَخت ثابت است و به حرکت چشمه? نور یا حرکت ناظر بستگی ندارد.
توضیح
اگر شما سوار اتومبیلی باشید که با سرعت ?? کیلومتر بر ساعت حرکت میکند، و اتومبیل دیگری با سرعت ?? کیلومتر بر ساعت به شما نزدیک شود، سرعت نسبی اتومبیل شما و اتومبیل مقابل ?? کیلومتر بر ساعت خواهد بود. اما، طبق اصل موضوع اول نسبیت خاص، اگر چشمه? نوری با سرعت دلخواهی به شما نزدیک شود، و شما هم با سرعت متفاوتی به سمت آن چشمه حرکت کنید، باز هم سرعت نور نسبت به شما همان c خواهد بود. این ادعا کاملاً مخالف شهود روزمره? ما از حرکت و سرعت اجسام است.
تاریخچه
وقتی ماکسول نظریه? الکترومغناطیس خود را در سال ???? کامل کرد، پی برد که نظریهاش وجود امواج الکترومغناطیسیای را پیشبینی میکنند که با سرعت نور منتشر میشوند. با این کشف معلوم شد که نور هم نوعی موج الکترومغناطیسی است. تنها امواج شناخته شده پیش از آن زمان، امواج مکانیکی بودند که در جامدات، مایعات، و گازها منتشر میشدند. سؤالی که پیش آمد این بود که نور در چه محیطی منتشر میشود؟ یا به زبان دیگر، سرعت نور نسبت به چه محیطی اندازه گرفته شده است؟
فیزیکدانان برای حل این مشکل فرض کردند که تمام جهان را مادهای به نام اتر پر کرده است و نور نسبت به اتر با سرعتی که ماکسول به دست آورده، حرکت میکند. اما تمام تلاشها برای توضیح اتر یا آشکارسازی آن با شکست مواجه شد. آزمایش مایکلسون-مورلی یکی از این تلاشهای نافرجام است.
اینشتین برای حل مشکل اتر، راهی نه به سوی پیچیدگی، بلکه به سوی سادگی و وحدت پیش نهاد. او گفت که چون سرعت نور در نظریه? الکترومغناطیس بستگی به هیچ محیط انتشاری ندارد، پس باید برای همه? ناظران ثابت و برابر c باشد. این ایده با تمام تجربیات گذشته از حرکت موجهای مکانیکی در تضاد بود و بسیار جسورانه به نظر میرسید. او با همین اصل، نظریه? نسبیت خاص خود را فرمولبندی کرد.
نسبیت خاص
نسبیت خاص نظریهای درباره? اصول نسبیت و حرکت در چهارچوب های لخت میباشد. این نظریه در سال ???? میلادی توسط آلبرت اینشتین فیزیکدان آلمانی الاصلی که تابعیت آمریکایی داشت مطرح شد. نسبیت خاص درک فیزیکی ما را از شماری از پدیدههای اطراف خود که پیش از آن توسط نسبیت نیوتن و معادلات گالیله بررسی میشدند تغییر میدهد.
تاثیر نسبیت خاص هنگام بررسی اجسام در حال حرکت با سرعتهای بسیار زیاد (نزدیک به سرعت نور) قابل ملاحظه میشود. بنابر این نظریه? نسبیت همانطور که اصل همخوانی فیزیک ایجاب میکند باید نتایج مشاهدات قبلی را به شکل کامل تری بیان کند. در ادامه همانطور که خواهید دید داریم :
(تبدیلات لورنتس) = (تبدیلات گالیله)
البته در نظر داشته باشید که هنگامی که c به سمت بی نهایت میرود ( همانطور که پیش از اثبات متناهی بودن سرعت نور فرض میشد ) کسر v/c به سمت صفر میرود. این بدان معناست که تبدیلات لورنتس که اساس نظریه? نسبیت خاص هستند در سرعت های بسیار کم نسبت به نور، نتایج یکسانی را با معادلات گالیله که اساس نسبیت نیوتونی هستند به دست میدهند
اصول موضوعه? نسبیت خاص
نسبیت خاص مانند هر فرضیه? دیگری بر اساس دو پنداشت پایه ریزی شده است. بر اساس این فرض ها و با استفاده از تبدیلات لورنتس نسبیت خاص شکل میگیرد.
اصل نسبیت
قوانین فیزیک در تمام چارچوبهای لَخت یکسان هستند و هیچ چهارچوب لخت مرجعی وجود ندارد.
این اصل که پیش از نسبیت خاص در نسبیت نیوتونی نیز بوده است بیان میکند که تمامی چهارچوپ هایی که با سرعتی ثابت ( بدون شتاب ) حرکت میکنند هم ارز و یکسان هستند ، بدین ترتیب هیچ چهارچوب لختی بر چهارچوب دیگر برتری یا با دیگری تفاوت ندارد.
به سخنی دیگر اصل نسبیت (با در نظر گرفتن یک شرایط ایده آل) میگوید که اگر شما در آزمایشگاه سربستهای قرار داشته باشید و آن آزمایشگاه با سرعت ثابتی نسبت به زمین حرکت کند، شما با هیچ روشی نمیتوانید تعیین کنید که سرعتتان نسبت به زمین چقدر است. در این بیان از اصل نسبیت فرض شده است که زمین یک چارچوب لخت است (این موضوع درباره? زمین به تقریب صادق است)، همچنین فرض شده است که شما نسبت به زمین به نرمی حرکت میکنید و آزمایشگاه هیچ لرزش و تکانی ندارد.
ثابت جهانی سرعت نور
سرعت نور در خلاء برای تمام ناظران لَخت ثابت و برابر c است و به حرکت چشمه? نور یا حرکت ناظر بستگی ندارد.
به سخنی دیگر اگر شما سوار اتومبیلی باشید که با سرعت ?? کیلومتر بر ساعت حرکت میکند و اتومبیل دیگری با سرعت ?? کیلومتر بر ساعت به شما نزدیک شود، سرعت نسبی اتومبیل شما و اتومبیل مقابل تقریباً برابر با ?? کیلومتر بر ساعت خواهد بود، اما بر طبق این اصل اگر چشمه? نوری با سرعت دلخواهی به شما نزدیک شود و شما هم با سرعت متفاوتی به سمت آن چشمه حرکت کنید باز هم سرعت نور نسبت به شما همان c خواهد بود. چنین چیزی کاملاً مخالف شهود روزمره? ی ماست.
تبدیلات لورنتس
تصور کنید که شما در یک آزمایشگاه شیشهای مکعب شکل با نام S قرار دارید که دیوارهای آن مدرج شده است و شخص دیگری در آزمایشگاه شیشهای مکعب شکل دیگری با نام "S قرار دارد بطوریکه با سرعت V نسبت به شما در حرکت است (یا شما با سرعت V- نسبت به او در حال حرکت هستید)
فرض کنید که دو ساعت دقیق را که با هم همزمان شده اند برای هر آزمایشگاه داریم و در یک لحظه هر دو را به کار می اندازیم. حال اگر یک رویداد در یکی از آزمایشگاهها مانند S رخ دهد ما میتوانیم آن رویداد را با یک مختصات چهار بعدی به شکل نشان دهیم. یعنی مثلاً میتوانیم بگوییم که این رویداد در فاصله? 2 متری از طول کف اتاق ، 3 متری از عرض کف اتاق و در ارتفاع 5 متری و در ثانیه? 10 رخ داده است. حال اگر ناظری که در دستگاه "S میباشد و همانطور که گفتیم با سرعت V نسبت به ما در حال حرکت است این رویداد را ببیند و مختصات را اندازه بگیرد تبدیلات لورنتس رابطهای به ما میدهد که با استفاده از آن میتوانیم این مختصات اندازه گیری شده در این دو آزماشگاه را به یکدیگر تبدیل کنیم.
تبدیلات لورنتس که توسط ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی هندریک لورنتس با استفاده از روابط هندسی و دو فرض همسانگرد و همگن بودن فضا برای توجیه نظریه? اتر به دست آمد اساس نظریه? نسبیت خاص میباشد. همسانگرد بودن فضا بدین معناست که خواص آن در تمامی جهات یکسان است. همگن بودن فضا بدین معناست که خواص فضا به نقطهای که شما در آن قرار دارید بستگی ندارد. فرض همسانگرد بودن فضا به ما اجازه میدهد که بتوانیم حرکت ذره را در راستای محور x ها بررسی کنیم( یعنی از راستاهای y و z برای خلاصه سازی چشم پوشی کنیم ) ، فرض همگن بودن فضا تضمین میکند که این معادلات حتماً درجه اول هستند ، یعنی تنها توان اول متغیرهای ما میتوانند دخالت داشته باشند.( چون اگر به توان دوم یا درجات بالاتر بستگی داشته باشند اثبات میشود که آنگاه طول یک میله بستگی به نقطهای از فضا که میله در آن قرار گرفته است دارد ، یعنی مثلاً یک میله که بدون حرکت در ارتفاع 5 متری قرار دارد با هنگامی که همان میله بدون حرکت در ارتفاع 3 متری قرار دارد طول متفاوتی دارد و این خلاف شهود ماست)
نکته جالب توجه این است که این معادلات پیش از چاپ مقاله? آلبرت انیشتین در رابطه با الکترودینامیک دراجسام متحرک به دست آمده بود اما فرض وجود اتر و فضایی برای انتشار امواج الکترومغناطیس به قدری قوی بود که این تبدیلات به عنوان تلاشی برای اصلاح آن فرضیه عنوان شد. چند سال بعد انیشتین به گونه? دیگری با استفاده از دو پنداشتی که در پیش گفته شد به تبدیلات لورنتس رسید ! همانگونه که خود انیشتین نیز گفته است : " تمامی نتایج نسبیت خاص میتوانند از تبدیلات لورنتس به دست آیند."
برخی از کاربردهای نسبیت خاص
• انرژی اتمی، چه نوع انفجاریاش (در بمب اتمی) و چه نوع کنترلشدهاش (در نیروگاه هستهای) از رابطه? معروف E = mc2 پیروی میکند.
• جهش گونههای زیستی: یکی از منشاءهای احتمالی برای جهشهای ژنتیکی، پرتوهای کیهانی است. جزء اصلی پرتوهای کیهانی که به سطح دریا میرسند، ذرهای به نام میوئون است. این ذره در لایههای بالایی جو از برخورد اتمها با پروتونهای پرتوهای کیهانی ساخته میشود و بسیار ناپایدار است. میوئونها سرعت بسیار زیادی دارند و اگر به خاطر اتساع زمان نسبیتی، طول عمرشان زیاد نمیشد، این ذرهها خیلی پیش از آن که به سطح دریا برسند، نابود میشدند.
• سامانه موقعیتیاب جهانی (جیپیاس) متشکل از ماهوارههایی است که در مدار زمین قرار دارند. گیرندههای ویژهای موسوم به گیرندههای جیپیاس به کمک این ماهوارهها میتوانند طول و عرض جغرافیایی و زمان را با دقت زیادی اندازه بگیرند. در طراحی این ماهوارهها و گیرندهها، اثرات نسبیت خاص (و نیز اثرات نسبیت عام) به دقت در نظر گرفته شدهاند و بدون آنها این سیستم کاملاً بیفایده میشد.
نسبیت عام
نسبیت عام نظریهایست که در سال ???? توسط اینشتین مطرح شد. این نظریه تعمیمی بر نظریه نسبیت خاص است که در مورد تمامی ناظرها اعم از لخَت و غیر لخت صحبت میکند. در این نظریه فضا-زمان توسط هندسه ریمانی بررسی میشود. این نظریه گرانش را به عنوان یک عامل هندسی و نه یک نیرو بررسی میکند. پایه نظری گرانش کیهانشناسی، این نظریه و تعمیمهای آن است.
اصول نسبیت عام
اصل همارزی
هیچ ناظری نمیتواند فقط با آزمایش موضعی بین شتاب و میدان گرانشی تفاوت قائل شود.
اصل ماخ
اصل ماخ، اساسی ترین اصل نسبیت عام، بصورتهای مختلفی تعبیر میشود. قویترین صورت این اصل عبارتست از:
• «ماده هندسه را تعیین میکند و عدم وجود ان مبنی بر عدم وجود هندسهاست.»
نسبیت عام با این صورت اصل ماخ سازگار نیست.(اگر ماده وجود نداشته باشد یعنی T?? = 0 معادلات نسبیت عام دارای حل هستند و هندسههای مختلفی را توصیف میکنند.) اما صورت دیگری از اصل ماخ که نسبیت عام با آن سازگار است عبارتست از:
• «توزیع ماده چگونگی هندسه را تعیین میکند.» ماده تعیین میکند که فضا چگونه خمیده شود.
صورت دیگری از اصل ماخ که با نسبیت عام سازگاری ندارد و نزدیکترین صورت به بیان ماخ است عبارتست از:
• «یک جسم در فضای کاملاً تهی، هیچ خاصیت هندسی به خود نمیگیرد.»
اصل هموَردایی عام
تمام ناظرین اعم از لَخت و غیر لخت هم ارزند. در اصل هموردایی همچنین میخوانیم: عموماً هر تبدیل از چارچوب لخت به چارچارچوب دیگر که با سرعت V در حال حرکت است، خصوصیات فیزیکی را ثابت نگاه میدارد. در اصل هموردایی شرایط فیزیکی به گونهای هستند که تا اندازهای تعبیر و تبیین ریاضی آنها در تمام چارچوبها یکسان است. نیز اینکه ناوردایی، مهمترین نکته در این رابطه محسوب میشود که در نسبیت عام عنصر جهان خط ds2 به عنوان ناوردای اساسی مطابق با اصل هموردایی بوده و همواره تحت تمامی تبدیلات مختصات ثابت میماند. این بیان تازمانی ارزشمند است که متریک g?? مختص چارچوب مورد نظر تغییری نکند. یعنی تنها هنگامی اصل هموردایی معتبر است که خصوصیات فضا و زمان دو چارچوب یکسان بوده و تنها این بیان مستقیماً به لختی و یا نالختی چارچوب ثانویه دلالت داشته باشد.
اصل کمینه جفتیدگی گرانشی
این اصل چگونگی گذار از نسبیت خاص به عام را بیان میکند.
هنگام گذار از نسبیت خاص به نسبیت عام نیازی به افزودن جملات غیرضروری به معادلات نسبیت خاص نیست.
اصل همخوانی
نظریه نسبیت عام در حالتهای حدی به گرانش نیوتنی و نسبیت خاص تبدیل میشود.
| ||
| ||
علامه طباطبایی معتقد است که خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر میکند و زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و اموری از این قبیل را در این شب مقدر میگرداند. متن ذیل حاصل بخشی از آرای علامه طباطبایی در باب شب قدر در تفسیر المیزان است.
شب قدر یعنی چه؟
مراد از قدر، تقدیر و اندازهگیری است و شب قدر شب اندازهگیری است و خداوند متعال در این شب حوادث یک سال را تقدیر میکند و زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و اموری از این قبیل را در این شب مقدر میگرداند.
شب قدر کدام شب است؟
در قرآن کریم آیهای که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبی است دیده نمیشود. ولی از جمعبندی چند آیه از قرآن کریم میتوان فهمید که شب قدر یکی از شبهای ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو میفرماید: “انا انزلناه فی لیله مبارکه.”(دخان / 3) این آیه گویای این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوی دیگر میفرماید: “شهررمضان الذی انزل فیه القرآن.”(بقره / 185) و گویای این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است و در سوره قدر میفرماید: «انا انزلناه فی لیله القدر.”(قدر/1) از مجموع این آیات استفاده میشود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما اینکه کدام یک از شبهای ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزی بر آن دلالت ندارد و تنها از راه اخبار میتوان آن شب را معین کرد.
در بعضی از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخی دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگری متعین در شب بیست و سوم است. و عدم تعیین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند. پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شبهای ماه رمضان و یکی از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طور عجیبی با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند، ولی معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است و در آن شب قرآن نازل شده است. تکرار شب قدر در هر سال شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالی که قرآن در آن نازل شد نیست، بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار میشود.
یعنی در هر ماه رمضان شب قدری است که در آن شب امور سال آینده تقدیر میشود. دلیل بر این امر این است که اولاً: نزول قرآن بهطور یکپارچه در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولی تعیین حوادث تمامی قرون گذشته و آینده در آن شب بیمعنی است. ثانیاً: کلمه «یفرق» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.”(دخان / 6) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را میرساند و نیز کلمه «تنزل» درآیه کریمه «تنزل الملائکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر»(قدر / 4) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد. ثالثاً: از ظاهر جمله “شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن.”(بقره / 185) چنین برمیآید که مادامی که ماه رمضان تکرار میشود آن شب نیز تکرار میشود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست، بلکه در هر سال در ماه رمضان تکرار میشود.
در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسی از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله، آیا شب قدر شبی است که درعهد انبیا بوده و امر به آنان نازل میشده و چون از دنیا میرفتند نزول امر در آن شب تعطیل میشده است؟ فرمود: “نه، بلکه شب قدر تا قیامت هست.” عظمت شب قدر را در سوره قدر میخوانیم: «انا انزلناه فی لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.” خداوند متعال برای بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هی هی خیر من الف شهر» یعنی با این که میتوانست در آیه دوم و سوم به جای کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند و با آیه “لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است، چه اینکه مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. احیا یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است. از امام صادق علیه السلام سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با این که در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یک شب قدر است.) حضرت فرمود: “عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.”
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآن.
ظاهر آیه شریفه “انا انزلناه فی لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگی و دفعی بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجی است. قرآن کریم به دو گونه نازل شده است: 1- نزول یکباره در یک شب معین 2- نزول تدریجی در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) آیاتی چون «قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا»(اسرا / 106) نزول تدریجی قرآن را بیان میکند. در نزول دفعی (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سورهها و آیات است یک دفعه نازل نشده است، بلکه بهصورت اجمال همه قرآن نازل شده است، چون آیاتی که درباره وقایع شخصی و حوادث جزئی نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصهای دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و در آن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتی درست در نمیآید، مگر اینکه زمان و مکانش و واقعهای که دربارهاش نازل شده رخ دهد. به طوری که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهراً موارد آن آیات حذف میشود و دیگر بر آنها تطبیق نمیکنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دو بار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلی که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.”(هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.
ب- تقدیر امور خداوند متعال در شب قدر.
شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگی، وسعت یا تنگی روزی، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر میکند. در آیه شریفه «انا انزلناه فی لیله القدر»(قدر / 1) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازهگیری دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.”(دخان / 6) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت میکند. چون کلمه «فرق» به معنای جداسازی و مشخصکردن دو چیز از یکدیگر است و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیری مشخص سازند. امور به حسب قضای الهی دارای دو مرحلهاند؛ یکی اجمال و ابهام و دیگری تفصیل و شب قدر به طوری که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم» برمیآید شبی است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون میآیند.
ج- نزول ملائکه و روح
بر اساس آیه شریفه “تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ”(قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند. مراد از روح، آن روحی است که از عالم امر است و خدای متعال دربارهاش فرموده است “قل الروح من امر ربی.”(اسراء / 85) در این که مراد از امر چیست؟ بحثهای مفصلی در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست بسنده میشود؛
1- پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: وقتی شب قدر میشود ملائکهای که ساکن در «سدره المنتهی» هستند و جبرئیل یکی از ایشان است نازل میشوند، در حالی که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچمهایی را به همراه دارند. یک پرچم بالای قبر من و یکی بر بالای بیتالمقدس و پرچمی در مسجدالحرام و پرچمی بر طورسینا نصب میکنند و هیچ مومن و مومنهای در این نقاط نمیماند مگر آنکه جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسی که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد.
2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سوال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح از آن سنخ نیست. مگر نمیبینی خدای تعالی فرموده: «تنزل الملئکه والروح» پس معلوم میشود روح غیر از ملائکه است.
د- سلام و امنیت قرآن کریم.
در بیان این ویژگی شب قدر میفرماید: « سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ”(قدر / 5) کلمه سلام و سلامت به معنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است و جمله « سَلامٌ هِیَ » اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهی تعلق گرفته است به اینکه رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوی او روی میآورند و نیز به اینکه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابی جدید نفرستد و لازمه این معنا این است که در این شب کید شیطانها هم موثر واقع نشود. چنانکه در بعضی از روایات نیز به این معنا اشاره شده است. البته بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مومن مشغول به عبادت بگذرند، سلام میدهند.
ونزوئلا:
زلزله میآید. ایران ضمن همدردی با ملت
فهیم ونزوئلا، برای آنها حدود دو
میلیون
خانهی پیشساخته و مقادیر خفنی بیسکویت و
کلوچهی لاهیجان و کنسرو ارسال
میکند. قرار میشود تمام مردم ایران یا یک
لقمه از غذایشان را به آنها بدهند یا
دولت خودش به زور یک لقمه از غذای ملت بزند
و به آنها بدهد. رئیس جمهور
ونزوئلا هم لبخند میزند و با اوباما دست
میدهد!
اسپانیا:
زلزله میآید. هیچکس بر اثر آن کشته و
زخمی نمیشود و فقط چند تا گاو به
خیابان
میآیند. مردم پارچهی قرمز نشان میدهند
و برای تفریح میدوند. گاوها صد وهشتاد
نفر را کشته و دو هزار نفر را زخمی
میکنند!
افغانستان:
زلزله میآید. سیصد هزار نفر کشته میشوند.
القاعده مسئولیت زلزله را بر عهده
میگیرد. نیروهای آمریکایی تمام
کوهستانهای افغانستان را بمباران میکنند و
سیصد هزار نفر دیگر از جمله بنلادن را در
این درگیریها از بین میبرند. بعد از
چهار ساعت پسلرزهی فسقلی دیگری میآید و
بنلادن مسئولیت آن را هم بر عهده
میگیرد!
ژاپن:
اخبار ژاپن اعلام
میکند که از امروز به مدت یک ماه، هر روز زلزلهای به بزرگی
هشت و نیم
ریشتر، توکیو را خواهد لرزاند. ساکنان توکیو زیر لب میگویند
سوسکی
بابا و برای
امتحان کردن مقاومت ساختمانها، سه ریشتر هم خودشان به صورت
دستی به
زلزله اضافه میکنند. یک دستگاه هم درست میکنند که جو را تبدیل به
آبجو کند و
موقع زلزله بیشتر سر حالشان بیاورد!
امارات:
زلزله میآید. نیمی از کشور نابود میشود.
دور ساختمانهای مخروبه نوار زرد
میکشند و آنها را به مکان توریستی تبدیل
میکنند. ایرانیها از این مکانها دیدن
میکنند و اماراتیها با پول حاصل از صنعت
توریسم، یک کشور دیگر درست میکنند!
فرانسه:
زلزله قرار است تا چند روز دیگر بیاید.
تمام مردم اعتصاب میکنند و خواستار منع
وقوع زلزله در کشورشان میشوند. حمل و نقل
عمومی مختل میشود. در نهایت
زلزله تسلیم خواست مردم میشود و دیگر
نمیآید!
آمریکا:
زلزله میآید. هیچکس کشته و زخمی نمیشود
اما دو نفر و نصفی بیخانمان
میشوند. تلویریون ایران ده بار این خبر را
پخش میکند و سیاستهای باراک
اوباما، جرج بوش، کلینتون و ... و کریستف
کلمب مورد انتقاد شدید قرار میگیرد!
وزیر خارجهی آمریکا خطر تروریسم را گوشزد
میکند و دوباره افغانستان را بمباران
میکنند!
فلسطین:
زلزله میآید. کسی خانه ندارد تا بیخانمان
شود! یازده هزار نفر از نیروهای
غیرنظامی کشته میشوند. قطعنامهای توسط
تمام کشورهای جهان با امضای ایران
صادر شده و کشتار غیرنظامیان محکوم
میگردد. در انتهای این قطعنامه تأکید
میشود که در صورت تکرار زلزله، عواقب
بسیار بدی در انتظار رژیم صهیونیستی
خواهد بود! ششصد میلیون دلار کمک مالی هم
توسط همان تمام کشورهای جهان
صورت میگیرد!
سوئیس:
زلزله میآید. دستهی عینک چهار نفر از
ساکنان میشکند. از سوی دولت به تمام
شهروندان سوئیس مبلغ سه میلیون یورو وام
بلاعوض پرداخت میشود. کل
کابینه از مردم عذرخواهی کرده و ضمن پذیرش مسئولیت تمام اتفاقات،
دستهجمعی
استعفا میدهند!
کلمبیا:
زلزله میآید. تمام جمعیت کشور به جز نود و
یک نفر کشته میشوند. درگیری
مسلحانه رخ میدهد. یک نوجوان 14 ساله با
آر.پی.جی نود نفر دیگر را میکشد.
بعد به خودش هم مظنون میشود و آر.پی.جی
را توی حلقش فرو میکند!
هند:
زلزله میآید. تمام خانهها خراب میشود.
مردم آوارهی کوچه و خیابان میشوند و
از گرسنگی در آستانهی مرگ قرار میگیرند.بعد شاهرخ خان
میاد وسطو میخونه میرقصه بعدیه چنتا ادم بعد که مسئول زلزله هستنو میزنه میکشه. بعد
در یک اقدام همگانی مردم به پیروی از حرفهای شاهرخ خان متحد میشن و از مرگ حتمی نجات پیدا میکنند!
ایران:
زلزله میآید. شصت هزار نفر کشته میشوند
از یک شهر ده هزار نفری.اخر اعلام میشه داشتن اشتباهی قبرستونو میکندن جنازه
میکشیدن بیرون. آمار آسیبدیدگان زلزله
در
این دولت با آمار دولتهای قبلی مقایسه و
از عدم افزایش آن به عنوان یکی ازمفاخر
دولت یاد میشود. ............... ... در
نهایت تمام
ماجرای زلزله و .... تکذیب میشود،
....... به فریبخورده بودن خود
اعتراف
میکند و ریشتر را هم رمز آشوب میداند
آداب و سنن حمامها در ایران
سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته ای یک بار به منظور نظافت به حمام می رفتند. با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود. امروز هم حمام عمومی در غالب نقاط ایران وجود دارد، منتها فرقش با حمامهای قدیم این است که در حمامهای قدیم از خزینه استفاده می شد؛ ولی در حمامهای عمومی جدید دوشتهای متعدد جای خزینه را که به هیچ وجه منطبق با اصول بهداشتی نبود گرفته است. در حمامهای عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و آدابی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است.
یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد حمام می شد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کیسه کشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر میداشت و بر سر آن بزرگتر می ریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می شد. و تازه وارد وظیفه خود می دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد. بسا اتفاق می افتاد که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود، مع ذالک این عوامل مانع از ادای احترام نمی شد و کوچکترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف می دانستند که یک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بریزند و بدن وسیله عرض خلوص و ادب کنند.
از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه وارد کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید، فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.
سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده، کمی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد. برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه، به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست، و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت، معمول گردید.
بی فایده نیست که اطلاعات زیر درباره حمامهای قدیم و آداب حمام رفتن، از نوشته شادروان علی جواهر کلام نقل شود:
«در عهد قاجاریه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواری بود و غالب مردم اواخر پاییز حمام می رفتند و تا شب عید رنگ حمام را نمی دیدند. این وضع منحصر به ایران نبود، فرنگیها هم تا پیش از جنگهای صلیبی اصلاً اطلاعی از حمام نداشتند و همین که ایام جنگهای صلیبی به شرق آمدند با حمام آشنا شدند. مع ذالک باز هم تا مدتی بعد از آن حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که یکی از ملکه های فرانسه همیشه افتخار می کرد که پنجسال است به حمام نرفته است
Design By : Pichak |